همانطور که فردی میتواند دلایل زیادی برای ازدواج کردن و تشکیل خانواده داشته باشد و با عزم و ارادهای پولادین آستینها را بالا بزند و کفشهای آهنی بپوشد، افرادی هم در نقطهی مقابل وجود دارند که دلایلی برای مجرد ماندن دارند و ترجیح میدهند تا پایان عمر تنها و بیهمسر زندگی کنند. گاهی هم از ترس بعضی اتفاقات عطای ازدواج را به لقایش میبخشند. اگر شما هم یکی از این افراد هستید، و ترسهای مخصوص به خود دارید که کسی قادر به درک آن نیست، یادتان باشد بهترین راه برای غلبه بر ترس، روبهرو شدن با آن است؛
- شکستهای زیادی دیدهاید
بدون شک مشاهدهی طلاق و جدایی دیگران، آن هم کسانی که یک روز با هزار عشق و امید ازدواج کردهاند، برایتان غیرقابل هضم است. حتی احتمال دارد خودتان فرزند طلاق باشید و بنابراین ازدواج کردن بیش از پیش برایتان سخت و دشوار باشد. چطور است نگاهتان را بچرخانید و به سوی افرادی نظر کنید که زندگی خوبی دارند و حتی راز و رمزهای موفقیتشان را جویا شوید. چنانچه این افراد را الگوی خود قرار دهید، ترس از شکست و جدایی چندان آزارتان نخواهد داد.
- وقتی مجردن بودن وضعیت مثبتی باشد
خیلی از اطرافیانتان به شما توصیه میکنند که ازدواج کنید، چنین افرادی معمولاً خودشان متاهلاند، در مقابل افرادی هم هستند که مجرد بودن را بهتر میدانند و به شما القاء میکنند، ازدواج نکنید و در دورهی تجرد برای خودتان، خوش و خرم زندگی کنید، آنها طوری از لذتهای دوران مجردی حرف میزنند که گویی شما تا به آن روز مجرد نبوده و از تمام این لذایذ بیخبرید! این افراد بیتجربهاند و یا خودشان نیز ترسهایی مخصوص به خود دارند و میخواهند با افزایش تعداد همگنان خودشان، بر ترسهایی که از ازدواج دارند، غلبه کنند. به جای گوش دادن بیچون و چرا به حرفهای چنین اشخاصی، مسئله را برای خود تجزیه و تحلیل کنید و از خودتان بپرسید ازدواج چه ویژگیهایی دارد و چه شرایطی را برایتان فراهم میکند؟
- به خودتان شک دارید
اگر احساس میکنید توانایی حفظ بنیان خانواده را ندارید، نمیتوانید مسئولیتپذیر باشید و یا به توانمندیهایتان مشکوکید بهتر است به جای عقب کشیدن از راه ازدواج و تشکیل خانواده، به مشاوره مراجعه کنید. آنها به شما خواهند گفت که تا چه اندازه با کسی که باید شریک زندگی باشد، فاصله دارید و در صورت عدم آمادگی راهکارهای مناسبی به شما خواهند داد.
- توقعات رنگ و وارنگ دیگران
گاهی هم همهچیز برای ازدواجتان مهیاست اما والدین خواستههای دیگری از شما دارند. آنها میخواهند شما مدرک دکتریتان را گرفته باشید، جزء اساتید برتر دانشگاه شده باشید، شغلی با درآمد میلیونی به دست آورده و با ماشین مدل بالا به خواستگاری بروید یا در را برای خواستگار باز کنید. ولی تمام این توقعات با خواستههای خودتان از زمین تا آسمان فرق دارد. در اینصورت دو راه پیشروی شماست؛ اینکه همچنان برای راضی نگه داشتن دیگران با ترسولرز تسلیم توقعات بیپایانشان شوید، یا سعی کنید آنها را توجیه کنید که برای ازدواج کردن حتماً مدرک دکتری لازم نیست، حتماً نباید همهچیز تمام بود و اصلاً شیرینی زندگی مشترک در این است که در کنار همسرتان به آرزوهای دیگرتان برسید.
در این صورت است که میتوانید از ترسهایتان بگذرید و با خیالی آسوده به همسر آینده و معیارهایی که باید داشته باشد، فکر کنید.
منبع: باشگاه مجردها
جهت اطلاع از آخرین تغییرات وب سایت نازترین در خبرنامه وبلاگ ثبت نام کنید:
نظرات شما عزیزان: